دیانا گلـــــــــیدیانا گلـــــــــی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

تولد دخترم دیانا

تغییرات هفت ماهگی

عشق مامان این روزا به خاطر دندونات خیلی اذیت میشی.همش بهونه گیری و گریه.موندم چیکار کنم.اما در عوض خیلییییییییییییییییییی شیرین شدی. دالی بازی میکنی و با دیدن همه ذوق میکنی و داد میزنی.وقتی  وسایلت از دستت میافته خودت با اون دستای کوچولوت بر میداری. از همه مهمتررررررررر دیگه کاملا 4 دست و پا میری. به همه جا سرک میکشی.از زیر مبلا گرفته تا آشپزخونه راستی از همه چی مخصوصا میزا برای بلند شدنت کمک میگیری. پشت سر من و بابایی گریه میکنی.     قربونت برم هر چی از شیرین کاریهات بگم کم گفتم.خدا از بلاها دورت کنه و سایش همیشه بالا سرت باشه که یه وقت زبونم لال با اینهمه شلوغی قضا و قدری سراغت نیاد. دوست دارم ه...
6 مرداد 1392

اولین کش مو

قربونت برم عزیز مامان امروز برای اولین بار به موهای نداشتت از اون کشهای کوچولوی ریز که رنگش قرمز بود بستم.نمیدونی چقد بهت میومد.انقد که بر خلاف همیشه بابایی هم اعتراض نکرد.فدات بشم خیلی ماه شدی.پس کی موهات بلند میشه تا من هر جوری دوس دارم ببندمشون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در ضمن دو روزه رو دستها و زانوهات وای میستی اما به خودت جرات نمیدی بری جلو.باز هم عقب می خزی. ...
6 مرداد 1392

اولین رقابت زندگی

سلام به دوست داران من.این اولین رقابت زندگیه منه.ممنون میشم اگه کوتاهی نکنین. کد رو به شماره 2000808020 اس ام اس کنین.   پیشاپیش از لطف و حمایتتون ممنونم.   اینم از عکسمممممممممممممممممم     ...
1 مرداد 1392

عشق مامان هفت ماهه شد.

دختر نازنینم باورت میشه ماه گذشت با تمام خوبیها و گاهی اوقات سختیها.هفت ماهه که زندگیمونو با اومدنت شیرین تر کردی.بابایی که نفسشی.مامان جون و بابا جون و دایی تحمل یه روز ندینت رو ندارن.خودمونیم باباجون میگه بیشتر از من دوست داره!!!!!!!! عمه رو هم که نگو.مگه کسی جرات داشت خونشونو ریخت و پاش کنه؟؟؟؟؟؟؟اما برا تو همه کار و همه چی آزاده.     عزیزم امروز باز افطاری مهمون بودیم.به خاطر همین نتونستیم برات کیک ببریم.عکساتو بعدا برات میذارم.به امید داشتن روزهای خوش بی پایان نازگلم.           دختر گلم هفت ماهگیت مبارک   ...
1 مرداد 1392